مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:20408 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:5

از جمع گريزانم , داراي اراده نيستم , خجالتي , كم رويي و نااميدي رنجم مي دهد, لطفاً مرا كمك كنيد.

معلوم است كه پديده خجالت , جزو طبيعت كودكان است . شايد نخستين علائم آن در سن چهارماهگي ظاهر شود و در سن يك سالگي علايم آن كاملاً آشكار مي شود; زيرا در اين سن و سال خود را از شخص غريب بر مي گرداند يا چشم هاي خود را مي بندد يا صورت خود را مي پوشاند.

وراثت در خجالتي بودن كودكان نقش عجيبي دارد, محيط و شرايط آن در زياد كردن يا تعديل خجالت كاملاًمؤثر است ; زيرا كودكاني كه با اطفال ديگر آميزش دارند كمتر خجالتي هستند تا آنان كه آميزش ندارند.



راه علاج اين است كه كودكان را اجتماعي بار آورده و آنان را به منزل دوستان ببريم , هم چنين دوستان را به منزل دعوت كنيم , در حضور ديگران از او تعريف كنيم و از آنان بخواهيم كه در حضور ديگران سخن بگويند.

يكي از راه هاي مؤثر براي اجتماعي بار آوردن و مبارزه با كم رويي و خجالت كودكان اين است كه بزرگ ترهاسؤالاتي مطرح كنند و كودكان را به انديشه و سخن وادارند و چه بهتر كه در اين راه , آن ها را با بزرگ ترها مشاركت دهند.

يكي از عوامل خجالتي بار آمدن كودك اين است كه بزرگ ترها همواره او را از هر سخني و هر حركتي در برابردوستان و رفقا و آشنايان و بيگانگان باز دارند و با اشارت تهديدآميز چشم ها, لب ها و انگشت ها او را به سكوت فراخوانند و اگر سخني بگويد او را به گونه اي سركوب كنند كه تشخيص دهد براي مصون ماندن از خطر ملامت و استهزاو براي جلب رضايت خاطر بزرگ ترها راهي بهتر از سكوت و سر به زير بودن وجود ندارد.

بنابراين , براي اين كه كودك گرفتار كم رويي و خجالت نشود و بتواند بدون افتادن در ورطهء پررويي و هرزگي ودريدگي , در عرصه اجتماع و در برابر اشخاص , مزاياي وجودي خود را بروز دهد و شخصيت خود را آشكار سازد,راهي جز اين نيست كه به او فرصت حضور در مجامع و سخن گفتن و شركت در بحث ها بدهيم و او را در مقابل مطالبي كه بيان مي كند, تشويق كنيم و اگر خطايي دارد با محبت و احترام و تواضع اصلاح كنيم .

شركت دادن او در بحث ها و مشورت ها و فرصت دادن به او براي اين كه خاطره هاي خود را بيان دارد و دادن سمت و مسؤليت به او, وسيله هايي براي تجلّي شخصيت او و منع از خجالتي شدن و خمودي و ترس و كم رويي است .

تنهاچيزي كه مهم است اين است كه طفل براي ابراز وجود و اظهار عقيده و نظر خويش , گرفتار گستاخي نباشدو به شخصيت و آرا و عقايد و نظريات ديگران نيز احترام بگذارد و اگر در جايي به شخصيتش اهانت و به كرامتش لطمه اي خورد با صراحت و ادب از حق خويش دفاع نمايد.

فرق حيا و خجالت

خجالت , يعني خودداري طفل از حضور و سخن گفتن در برابر ديگران , اما حيا به معناي ملتزم بودن طفل به برنامه هاي فضيلت و آداب اسلام است .

اگر طفل را عادت دهيم كه از ارتكاب منكرات و انجام معاصي و هرزگي ها و بي بند و باري ها پرهيز كند, چنين طفلي خجول نيست .

اگر طفل , عادت كند كه بزرگ ترها را احترام كند و از محرمات چشم بپوشد و گوش را از سرقت اسرار باز



بدارد, چنين طفلي خجالتي نيست . اگر طفل از بدزباني بپرهيزد و از باطل اجتناب كند و وقت خود را صرف چيزهاي بيهوده نكند به او خجالتي و كم رو گفته نمي شود.

اين ها مصاديق حيا است كه اديان الهي و آسماني به آن توصيح كرده است .(1)



آفات كم رويي

كم رويي و خجالت , آفت و بلاي خاصي است كه عامل جلوگيري از موقعيت ها و پيروزي هاي انسان در صحنه ءزندگي مي شود.

كم رويي به صورت يك دشمن دروني همانند يك دشمن بيروني عمل مي كند.

يك دانش آموز كم رو و خجالتي نمي تواند مشكل خود را مطرح كند و هميشه منتظر مي ماند تا از دهان ديگران سؤال خود را مطرح كند.

كم رويي فقط يك احساس است , يك تصور باطل است و بر واقعيت مبتني نيست . كم رو فكر مي كند داراي ارزش اجتماعي نيست و ديگران براي او ارزشي قائل نيستند در حالي كه ممكن است چنين چيزي واقعيت نداشته باشد.

تا وقتي كه اين تصور در انسان كم رو هست نمي تواند از پي آمدهاي آن در امان باشد.

افراد كم رو خود را از نطر فكري ضعيف و حقير مي شمارند, اگر مطلبي مي نويسند يا سخني مي گويند, نكته اي رامي دانند آن را بي ارزش و غير قابل طرح مي شمارند و فكر مي كنند همه آن را مي دانند, لذا از اظهار نظر خودداري مي كنند, كمتر مي توانند خود را براي سخنراني آماده كنند و زود دست و پاي خود را گم مي كنند و حرف خود رافراموش مي كنند و خود باعث مي شوند كه ديگران متوجه ضعف آنان بشوند.

گروهي ديگر فكر مي كنند شكل و قيافه شان زننده و يا زشت است و عيب و ايراد دارند, از اين رو, خود را درمنظر عمومي قرار نمي دهند و هميشه گوشه گيرند و از حضور در جامعه خودداري مي كنند و از اين كه ديگران چشم به آنان بدوزند در هراسند و فوراً از جمع خارج مي شوند.

انزوا نتيجه اين طرز تفكر و تصور باطل است .

بعضي افراد كه دچار شكست در هر زمينه اي شده اند فكر مي كنند, همه مردم از وضع او خبر دارند و اگر در

جامعه حضور يابد همه او را نشان خواهند داد و با اين تصور منزوي مي شوند.

بعضي افراد فروتني را با كم رويي اشتباه مي گيرند و با گرفتن ژست كم رويي خود را مي خواهند فروتن نشان دهند در حالي كه تواضع و فروتني يك نوع فضيلت است , ولي خجالت بي جا نوعي عيب و نقص است . فرد فروتن ازارزش خود آگاه است , ولي تفاخر نمي كند, در حالي كه فرد كم رو اسير تخيلات واهي است و خود را قرباني ارزيابي هاي نادرست مي كند.

چه بايد كرد؟

1 تمرينات ذهني در طول روز مؤثر است , بايد به خود به قبولانيد كه از لحاظ شعور و عقل و آگاهي در حدمعمول هستيد و به اندازه ديگران استعداد داريد و واهمه و ترس را كنار بگذاريد و در ميان جمع وارد شويد.

بايد به خود تلقين كنيد كه كسي با نظر بد به شما نگاه نمي كند و رفتار و حركات و گفتار شما طبيعي است ومي توانيد انديشه خود را بيان كنيد و از منافع خود دفاع كنيد.

در موقع انتقاد ديگران از كوره در نرويد و حتي الامكان جواب آن را بگوييد و از نظر خود دفاع كنيد و از اين كه پشت سر شما حرف بزنند باكي نداشته باشيد.

2 بايد توجه داشت كه در يك جمع هميشه دانستني هاي افراد با هم متفاوت است .

3 نبايد راجع به برخورد ديگران پيش بيني حتمي كرد و سپس نگران شد.

4 بايد اعتماد به نفس را افزايش دهيد, توانايي ها و استعدادهاي خود را بشناسيد. در زمينه هايي كه ذوق وتوانايي داريد بيشتر كار كنيد.

5 صحبت در جمع را تمرين كنيد از جمع كوچك و از خودي ها شروع كنيد و بعد جمع دوستانه و هم شاگردي هاو... .

6 فرار از جمع مشكل را روز به روز زيادتر مي كند.

7 در خاطر داشته باشيد حضرت موسي 7كنت زبان داشت , ولي با اتكا بر خدا در برخوردهاي اجتماعي به گونه اي ظاهر شد كه حتي دشمنان نتوانستند اين نكته را وسيلهء تمسخر قرار دهند و او را به انزوا بكشانند.

8 اين آيه را زياد بخوانيد

(رب الشرح لي صدري و يسّر لي امري و احلل عقدة من لساني يفقهوا قولي )

9 هر لفظ و جمله اي كه بر زبان سنگين مي آيد به معادل آن كه راحت تلفظ مي كنيد تبديل مي سازيد.

1 اگر در مخارج بعضي از حروف ها مشكل داريد با تمرين و تكرار و سپس تبديل آن به جمله ديگر بر طرف سازيد.

11 به احدي در دوستي دل نبنديد دوست را نگهداريد, اما بيش از حد به دوست توجه كردن باعث زدگي اومي شود, همواره در همه امور اعتدال را پيشه كنيد و از افراط و تفريط پرهيز كنيد.

براي رهايي از نااميدي راه هاي زيادي وجود دارد, يكي از آن ها توكّل بر خدا است . انسان با دل گرمي و اتكال برآفريننده و هستي بخش جهان مي تواند از كابوس تنهايي و نااميدي و بي ارادگي رهايي يابد, فكر كند كه خداوندمهربان او را از نيستي به وجود آورده و در رحم مادر آن چه مورد نياز او بوده به وي عنايت فرموده و چون به اين جهان آمده شير مادر را در اختيار او گذاشته و از روز اول مكيدن پستان را به او ياد داده است .

خداوند به انسان توانايي هاي زيادي داده كه با آن منافع مادي و معنوي را كسب كند و دنيا و آخرت خود را آبادسازد و در اين مسير نياز به تلاش و كوشش لازم است , خداوند مي خواهد انسان با عقل و درايتي كه به او داده شده در اين راه گام هاي بزرگي بردارد و در همهء زمينه ها يأس و نااميدي را از خود دور ساخته و با توكل بر او به پيش گام نهد.

همان طور كه قرآن كريم فرموده است شيطان هميشه به انسان وعده فقر و ناداري و ناتواني مي دهد.(2)

پس ما بايد منشأ همه نااميدي ها را شيطان و افكار شيطاني بدانيم . كسي كه اميدوار است , و به فضل و رحمت الهي چشم دوخته است هرگز فريب شيطان و افكار شيطاني را نمي خورد و با روحيه اي قوي به پيش مي رود.

اگر انسان به خدا متكي شد اعتماد به نفس پيدا مي كند و در راه هدف هاي انسان خود تزلزل پيدا نمي ند. سعادت انسان بستگي به عقايد و اعمال او دارد و بدبختي هاي او هم ناشي از رفتار ناپسند خود او است . كسي كه با بي اعتنايي به وسوسه هاي دشمن يا دوستان نادان كار و تلاش مي كند به زودي نتيجه مي گيرد و روز به روز بر اميدش افزون مي گردد و كسي كه با يك نگاه تحقيرآميز دست از كار مي كشد و نااميد مي گردد روز به روز بر كسالت وافسردگي اش افزوده مي گردد.

وقايع تلخ و دل سرد كننده و ناكامي ها و محروميت ها و شكست هاي متوالي و افسردگي منجر به عدم اعتماد به نفس و نااميدي مي شود. غم و غصّه گذشته و تشويش و اضطراب براي آينده نشاط و طراوت و اميد را از انسان مي گيرد و به تدريج به احساس پوچي و بي هدف بودن زندگي مي انجامد. براي مبارزه با اين معضل اجتماعي دستورات اسلامي , ما را به آرامش و سكون دعوت مي كنند. علي 7مي فرمايد:

قلبت را از اندوه گذشته آكنده مساز كه تو را از آمادگي براي آينده باز مي دارد.(3)

هم چنين مي فرمايد:

نگراني هاي سال را بر نگراني امروزت اضافه مكن , براي امروز مشكلات خودش كافي است .(4)

اسلام به منظور حفظ روحيه شاداب انسان به شدت از يأس و نااميدي نكوهش كرده و آن را گناه كبيره دانسته است و از غم ها و غصه هاي بي مورد بر حذر داشته است .

علي 7مي فرمايد:

اثر غصه و غم انسان نيرومند را ناتوان مي كند و در جواني او را فرسوده و نيمه پير مي سازد. (5)

براي درمان نگراني ها ياد خدا و ذكر خدا به عنوان بهترين داروي آرام بخش در قرآن مجيد ذكر شده است .(6) راه

ديگر مبارزه با يأس و نااميدي كار و تلاش است , انسان با كار و تلاش احساس شخصيّت مي كند. علي 7مي فرمايد:

به من مي گويند در كار و كسب ننگ است و من مي گويم : ننگ اين است كه انسان از ديگران كمك بخواهد.(7)

كار, سازنده عقل و سازنده دل و قلب انسان است , وقتي انسان به كار روي مي آورد فكرش منطقي مي شود و فكرشيطاني و خيالي و آرمان گرايي را از خود دور مي كند و با كار خود را مي آزمايد و با آزمايش , استعدادهاي خود راكشف مي كند و از طرفي با كار تمركز قوا حاصل مي شود و از پريشاني و ترديد جلوگيري مي كند از اين رو است كه علي 7مي فرمايد:

اگر تو نفس را به كاري مشغول نكني او ترا به خودش مشغول مي كند.

و بر اين اساس در اسلام بيكاري مردود و ممنوع است و كار از جايگاه خاصي برخوردار است به طوري كه درحديث آمده است :

خداوند مؤمني را كه داراي يك حرف باشد دوست دارد.(8)

يا فرموده اند:

كسي كه خود را براي اداره زندگيش به مشقت مي اندازد مانند كسي ا ست كه در راه خدا جهاد مي كند.(9)

بهره برداري از نيروي عقل و تفكر يكي از عوامل مؤثر در خودباوري و اعتماد به نفس است . در روايت است

كه : هيچ علمي مانند تفكر نيست .(10)

يكي ديگر از عوامل پيشرفت و ترقي كسب تجربه از ديگران است از مواهب بزرگ و با ارج الهي كسب تجربه است آدمي از راه تجربه به نسل هاي گذشته مرتبط مي شود و معلومات آنان را اقتباس مي كند. از اين راه انسان مي تواند روش هاي خوب ديگران را فرا گيرد و به رفاه و خوش بختي و كمال برسد, ابتكار و خلاقيت و نوآوري نتيجه كسب تجارت ديگران است .

علي مي فرمايد:

سزاوار است انسان عاقل رأي خردمندان را به رأي خود بيفزايد و دانش علما

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.